علمی

علمی سرگرمی

 
 

چه شبی بود آن شب
ارسال شده در یک شنبه 26 شهريور 1391برچسب:, - 18:58

چه شبى بود آن شب؟ آیا شب قدر وشب نزول قرآن بود؟ آیا شب معراج بود؟ آرى آن شب، شب سرّ مستودع زهرا وشب شرفیابى فرشتگان لیلة القدر وجان ومحور تفریق وتقدیر کل امور آن شب بود، شب تحقق وعدههاى انبیاء وشب مکتوب زبور وفرقان، شب مقتداى عیسى وهمگون ولادت موسى وهم اسم وهم کنیه مصطفى بود. آرى شب خاتم الاوصیاء شب نیمه شعبان بود. 
آن شب در خانه محاصره شده امام حسن عسکرى (علیه السلام) در سامرا، صداى تکبیر وتقدیس وقرائت انا انزلناه بلند بود. مناجات حضرت عسکرى (علیه السلام) با تهجد حکیمه وشفع ووتر نرجس خاتون وآواى فرشتگان هماهنگ بود، در آستانه دمیدن سپیده صادق بود که فرشتگان دسته دسته براى استقبال موعود آسمانى به سامرا منزل امام یازدهم پر مى گشودند. 
همان وقت بود که ناگهان نورى تمام وجود نرجس را احاطه کرد وحکیمه را به خیره وشگفتى واداشت. لحظاتى نگذشت که تازه مولود نرجس خاتون را به سجده دید که تکبیر مى گوید وتسبیح مى کند، به یگانگى خداى کائنات ورسالت سرور موجودات وامامت هادیان امت، گواهى مى دهد وسلام مى کند، او را به پدر بزرگوارش تحویل داد، تا پدر را مى بیند سلام مى دهد وآیات قرآن را تلاوت مى کند. 
امام حسن عسکرى (علیه السلام) دوستان ومخلصان را خبر مى دهد، قربانى مى کند، ولیمه وتصدق مى نماید نزدیکان ویاران باوفا ومورد اعتمادش را از امامت وجانشینى او آگاه مى کند. 
تازه مولود، ولیمه، قربانى وجانشینى او از حضرت امام حسن عسکرى (علیه السلام)، مساله روز مجالس ومحافل شیعیان ونزدیکان مى شود وهر روز که مى گذرد، شرح وجزئیات بیشترى از تازه مولود امامت - با رعایت مسائل امنیتى وحفاظتى از جاسوسان عباسى - به شیعیان وپیروان وبه شهرهاى دور ودورتر مى رسد، اشخاص وهیاتها به بهانه هاى گوناگون براى مبارکباد وشرفیابى عازم سامرا مى شوند، او را زیارت مى کنند ومسائل خود را از آن تازه مولود مدینه علم الرسول - که رشد سریعى هم داشت - مى پرسند، آن گل نرجس خاتون هم همانند گل مریم آنان را جواب مى دهد. یکى از آن گروهها گروه اعزامى از قم بوده که تمام جزئیات وشرح امانات را یکى پس از دیگرى از آن ذخیره امامت مى شنوند وبه سجده شکر مى افتند. 
امامت او بعد از شهادت امام حسن عسکرى (علیه السلام) بر همه تثبیت وواجب الاطاعه مى شود وبه مصلحت وتقدیر پروردگار حکیم، آشکار شدنش را کم مى نماید وبالاخره نواب خاصى را در زمان غیبت صغرى رابط بین خود وشیعیان قرار مى دهد وبعد از سپرى شدن این زمان، دوره غیبت کبراى آن حضرت - که از مصادیق غیب واز اسرار آفرینش وامامت است - شروع مى شود تا وقتى که خداى حکیم ظهور او را اراده فرماید. 
البته آفتاب وجود او همچنان مى تابد وکائنات به یمن وجود او حیات ونفس تازه مى گیرد وبالاتر آن که - همواره - چشمهایى به جمال آسمانیش - گاهى در عرفات وگاه در مسعى ومطاف وگاه در حائر حسینى وگاه در سهله وجمکران وبالاخره در هرجا که اراده الله تعلق بگیرد - به جمال آسمانیش منور مى گردد ودلها به فیض لقائش حیات طیب مى گیرند. وخوشا به حال آن پاکان ومخلصان - وکم هم نیستند - که همواره از این نعمت عظمى بهره مند مى شوند.





نويسنده nastaranesorkh

 


خداوند از انسان چه می خواهد؟!...
ارسال شده در جمعه 17 شهريور 1391برچسب:, - 13:28


خداوند از انسان چه می خواهد؟!...

 

 

 

شبی از شبها، شاگردی در حال عبادت و تضرع  وگریه و زاری بود. 

در همین حال مدتی گذشت، تا آنکه استاد خود را،  بالای سرش دید، که  با تعجب و حیرت؛  او را،  نظاره می کند !

استاد پرسید : برای چه این همه  ابراز ناراحتی و گریه و زاری می کنی؟

شاگرد گفت : برای طلب بخشش و گذشت خداوند از گناهانم، و  برخورداری از لطف خداوند!

استاد گفت : سوالی می پرسم ، پاسخ ده؟

شاگرد گفت : با کمال میل؛  استاد.

استاد گفت : اگر مرغی را، پروش دهی ، هدف تو  از  پرورشِ آن  چیست؟

شاگرد گفت: خوب معلوم است استاد؛ برای آنکه از گوشت و تخم مرغ آن بهره مند شوم .

استاد گفت: اگر آن مرغ، برایت گریه و زاری کند، آیا از تصمیم خود، منصرف خواهی شد؟

شاگردگفت: خوب راستش نه...!نمی توانم هدف دیگری از پرورش آن مرغ، برای خود، تصور کنم!

استاد گفت: حال اگر این مرغ ، برایت تخم طلا دهد چه؟ آیا باز هم او را، خواهی کشت، تا از آن بهره مند گردی؟!

شاگرد گفت : نه هرگز استاد، مطمئنا آن تخمها، برایم مهمتر و  با ارزش تر ، خواهند بود!

 

استاد گفت : 

 

پس تو نیز؛ برای خداوند، چنین باش!

 

همیشه تلاش کن، تا با ارزش تر از جسم ، گوشت ، پوست و استخوانت؛ گردی.

تلاش کن تا آنقدر  برای انسانها، هستی و کائنات خداوند، مفید و با ارزش شوی

تا  مقام و لیاقتِ  توجه، لطف و  رحمتِ  او را، بدست آوری .

خداوند از  تو  گریه و  زاری نمی خواهد!

او، از تو حرکت، رشد، تعالی، و  با ارزش شدن را می خواهد ومی پذیرد

نه ابرازِ ناراحتی و گریه و  زاری را.....!!!

 

 

 


نويسنده nastaranesorkh

 


مومنان قدر خود را بدانید
ارسال شده در جمعه 17 شهريور 1391برچسب:, - 13:23

خداوند در آيات متعددي بر تزکيه نفس تاکيد کرده است. از جمله در سوره شمس آن جا که بعد از چندين سوگند مي فرمايد: «قد افلح من زکيها؛ هرکس نفس خود را پاک بدارد، قطعا رستگار شده است.» در حقيقت طهارت روح و جان از رذايل اخلاقي و ناپاکي ها (خبائث) زيربناي تقوا و هدايت شدن به صراط مستقيم سعادت و خوشبختي است.

 

راه توحيد و تقرب به خدا از خودشناسي و تزکيه و طهارت درون مي گذرد. به ويژه آن که تنها «نفس» است که مي ماند و با جدايي روح از بدن به عالم برزخ عروج مي کند و به اصل خويش بازمي گردد. خداوند در آيه شريفه ۱۰۵ سوره مائده به همين اصل مهم و اساسي اشاره مي کند و به مومنان دستور مي دهد که پاسدار و مراقب نفس خود باشند و ايمان خود را دريابند و از ضلالت و گمراهي ديگران نهراسند و راه هدايت را رها نکنند. خداوند در اين آيه مي فرمايد: «يا اَيُّهاالّذينَ آمَنوُا عَلَيکُم اَنفُسَکُم لا يَضُرُّکم مَن ضَلَّ اِذا اهتَديتُم اِليَ اللهِ مَرجِعُکُم جَميعاً فَيُنَبّئُکُم بِما کُنتُم تَعمَلون؛ اي کساني که ايمان آورده ايد، مراقب خودتان باشيد. هرگاه شما هدايت يافته باشيد، کساني که گمراه شده اند، به شما زياني نمي رسانند. بازگشت همه شما به سوي خداست پس شما را از آنچه عمل مي کرديد، آگاه خواهد کرد.» نقطه ثقل و محور اصلي اين آيه شريفه جمله «عليکم انفسکم» است «عليکم» در اين جا جار و مجرور و مرکب از «علي» حرف جرّ و «کُم» ضمير منفصل نيست، بلکه اسم فعل و به معناي «الزموا» يعني «بر شما باد» است. بنابراين خداوند به مومنان دستور مي دهد که مراقب خويشتن باشند اما به خاطر اين که در ابتداي آيه خطاب «يا ايهاالذين آمنوا» آمده، تفسير راهنما بر اين نظر است که مراد از مراقبت، در اين جا، مراقبت بر ايمان و لوازم آن است. تفسير نمونه هم، از آيه چنين برداشت کرده است که خداوند مي فرمايد، هرکس مسئول کار خويش است. اين تفسير در توضيح نظر خود مي نويسد: در آيه قبل سخن از تقليد کورکورانه مردم جاهلي از نياکان گمراه به ميان آمد و خدا به آنان هشدار داد که چنين تقليدي با عقل و منطق سازگار نيست. به دنبال اين موضوع طبعا اين سوال به ذهن مي آيد که اگر حساب خود را از نيکان جدا کنيم، سرنوشت آن ها چه خواهد شد؟ آيه شريفه در پاسخ به اين گونه سوال ها مي فرمايد: اي کساني که ايمان آورده ايد، شما مسئول خويشتن هستيد اگر شما هدايت يافتيد گمراهي ديگران (اعم از نياکان و دوستان و بستگان) لطمه اي به شما نخواهد زد. زيرا در قيامت به حساب هر يک از شما جداگانه رسيدگي خواهد شد.

نفس مومن راه هدايت اوست

علامه طباطبايي(ره) که در ذيل اين آيه شريفه به تفصيل، بحثي درباره معرفت النفس مطرح کرده است، مي گويد: خداوند به مومنان امر مي کند که به خود بپردازند و مراقب راه هدايت خود باشند و از ضلالت ديگران نهراسند و بدانند که خدا درباره هر کسي بر حسب عملش حکم مي کند. علامه مطالبي در تفسير اين آيه مطرح کرده است که به اختصار ارائه مي شود. ۱ - گمراهي و هدايت در پيمودن راه معنا پيدا مي کند. در حقيقت آيه شريفه براي انسان راه و هدفي فرض کرده است که هر کسي (مومن يا کافر) به سوي آن حرکت مي کند. در اين ميان برخي مراقبت مي کنند و به هدف مي رسند و برخي نه و هدف اصلي انسان از نظر قرآن کريم، ذات پاک خداوند است. ۲ - مومنان بدانند که حساب گمراهان با پروردگار است و نه آنان، پس بر مومنان است که به کار هدايت خود بپردازند و شيوع گناهان در جامعه، آنان را از راه حق نلغزاند. زيرا که حق، حق است اگرچه مردم ترکش کنند و باطل، باطل است اگرچه دو دستي به آن بچسبند. غرض اين که مومنان از گمراهي گمراهان مرعوب و متاثر نشوند و راه هدايت را رها نکنند. ۳ - آن چه بر هر مومني واجب است، امر به معروف و نهي از منکر و دنبال کردن اسباب عادي هدايت است اما صحيح نيست مومنان براي نجات مردم از هلاکت، خود را به هلاکت بيندازند و خداوند چنين دستوري نداده است و هيچ کس وکيل خدا بر ديگران نيست. ۴ - نفس مومن راه هدايت اوست و طريقي است که به پروردگار منتهي مي شود. بنابراين چون غايت هدايت خداست و نفس مومن راه رسيدن به اين غايت است، خداوند به مراقبت از نفس دستور مي دهد. ۵ - ممکن است خطاب «عليکم انفسکم» جامعه باشد که در اين صورت دستور خداوند مربوط به اصلاح وضع جامعه مسلمانان خواهد بود و مفهوم آيه شريفه چنين مي شود؛ جامعه مسلمانان از ناحيه ضرر رساندن جوامع غيرمسلمان امنيت دارد؛ بنابراين لازم نيست مسلمانان خود را به رنج اندازند و بيش از حد در انتشار و تبليغ اسلام بکوشند، يا جايز نيست مسلمانان از ديدن جامعه هاي گمراه که در شهوات غرق اند، نسبت به هدايت ديني خود دلسرد شوند.

نسبت پاسداري از خويشتن با امر به معروف و نهي از منکر

مفسران ذيل اين آيه شريفه متذکر شده اند که برخي پنداشته اند اين آيه با آيات امر به معروف سازگاري ندارد و آن را تخصيص زده است. علامه طباطبايي(ره) در پاسخ به اين ديدگاه با رد اين ناسازگاري مي گويد: اين آيه مومنان را نهي مي کند از اين که چنان به کار هدايت ديگران بپردازند که از هدايت خويش بازمانند و مي گويد در راه نجات مردم خود را به هلاکت نيندازند. علاوه بر اين که دعوت مردم به سوي خدا و امر به معروف، يکي از مصاديق به خود پرداختن و وظيفه الهي را انجام داده است. تفسير نمونه هم مي گويد: اين آيه به شرايطي اشاره مي کند که امر به معروف و نهي از منکر تاثيرگذار نيست. در چنين موقعي ممکن است برخي ناراحت شوند که تکليف ما چيست؟ خداوند مي فرمايد: براي شما جاي هيچ نگراني نيست و شما وظيفه خود را انجام داده ايد. بنابراين ضرري از اين ناحيه به شما نخواهد رسيد.

 

 

 


نويسنده nastaranesorkh

 


خاطرات بزرگان
ارسال شده در جمعه 17 شهريور 1391برچسب:, - 11:20

شيخ احمد كافي

وفات: 1356 ش. مشهد – خواجه‌ربيع

 

 

طرز سخن‌گفتن كافي نقش بسزايي در بيداري جوانان و گناه‌كاران و جذب آنان به سوي اعتقادات ديني داشت. او هرگز در سخن راندن با جوانان، نشاط و شادابي را كه بارزترين خصوصيت جوان است، ناديده نمي‌گرفت و به اين ترتيب، اولين مرحله امر به معروف و نهي از منكر يعني ايجاد ارتباط مثبت را به خوبي پشت سر مي‌گذاشت. خود درباره اين مرحله مي‌گفت: اين جواني كه يك‌ساعت به سينما و تماشاخانه مي‌رود و دو ساعت مي‌خندد، اگر من يك ساعت بيايم اينجا و اخم‌هايم را به هم بكشم و هي چكش تبليغ توي مغزش بزنم، اعطابش را خورد مي‌كنم. اين جوان فردا شب نمي‌آيد. يك دقيقه با زبان خودش چيز مي‌گويم، مي‌خندد. پنجاه و نه دقيقه هم قال‌الصادق توي مغزش مي‌خوانم.

با يك لحن شيرين و خوشمزه، من بايد اينها را پاي منبر بكشم و امام صادقي‌شان كنم.

سبك را بايد يك‌جوري كرد كه مردم بيايند. اين (جوان) بايد يك‌جوري برايش حرف زد كه دو ساعت كه نشسته پاي منبر، وقتي مي‌گويم عرايضم تمام شد، قصه‌اش بشود كه چرا منبرم تمام شد!

 


ادامه مطلب

نويسنده nastaranesorkh

 


ادیث ام به معروف و نهی از منکر
ارسال شده در جمعه 17 شهريور 1391برچسب:, - 11:17

قال امام علي (ع):

خرد از بدي پاكيزه است و به خوبيها فرمان دهنده . ( 328/1)



قال امام علي (ع):

امر به معروف ، برترين عملهاي مردم است . (101/2)



قال امام علي (ع):

كسي كه بعمل گروهي خشنود است همانند آنان است . و هر كس كه در باطل وارد شده دو گناه كرده : گناهي براي خشنودي و گناهي براي عمل (131/2)



قال امام علي (ع):

امر كن به نيكويي تا از اهلش بوده باشي ؛ و بازدار از بدي با دست وزبان خود. و با تلاش از انجام آن جلوگيري نما. ( 214/2)



قال امام علي (ع):

از خوبيها فرمان بريد و بر آن امر كنيد واز بديها باز ايستيد و از آن نهي كنيد. ( 262/2)



قال امام علي (ع):

امر به معروف ونهي از منكر مرگي را نزديك نمي گرداند و روزي را كم نمي كند و لكن اجر و پاداش را دوچندان كنند . و برتر از اين دو سخن ، عدلي است كه در برابر پيشوا ي ظالمي گفته شود. (611/2)



قال امام علي (ع):

نهايت دين ، امر به معروف ونهي از منكر وبرپاداشتن حدود است. ( 374/4)



قال امام علي (ع):

امر به معروف ونهي ازمنكر واقامه حدود ، ستون شريعت است . ( 518/4)



قال امام علي (ع):

عمل كننده به خوبي ، وبازدارنده از بدي باش ومنش بي وفايي را بد بدار. ( 607/ 4)



قال امام علي (ع):

امر كننده به خوبي و بازدارنده از بدي باش . براي كسي كه از تو بريده ، پيوند دهنده و براي كسي كه تورا محروم ساخته ، عطا كننده باش. ( 610/4)



قال امام علي (ع):

به خوبيها امر كننده ، واز بديها نهي كننده و، وبه خوبي ها عمل كننده ، وبراي بديها بازدارنده باش .( 613/4)



قال امام علي (ع):

هركس امر به معروف كند ، پشت مومنين را محكم كرده است (258/5)



قال امام علي (ع):

هركه نهي از منكر كند، بيني فاسقان را به خاك ماليده است . ( 259/5)



قال امام علي (ع):

هر كه در او سه چيز باشد دنيا و آخرت او سالم ماند: امر به معروف كند خود نيز بر آن فرمان برد، ونهي از منكر نمايد و خود نيز از آن باز ايستد، و حدود خداوند بزرگ را محافظت نمايد. (440/5)



قال امام علي (ع):

از برترين فضيلتها ، نيكي كردن و گسترش خوبيهاست. ( 29/6)



قال امام علي (ع):

هرگز به سوي خوبيها راهنمايي نشوي مگر آن كه بديها را فراموش كني ( 67/5)



قال امام علي (ع):

هر كس ببيند ناروايي را كه به آن عمل مي شود، و كار بدي را كه به سوي آن خوانده مي شود و آن را به قلب خود بداند ، پس سلامت ماند و رهايي يابد ؛ وكسي كه آن را به زبان انكار كند ، پس پاداش داده شود واو از اولي بر تر است . و كسي كه آن را با شمشير انكار كند تا حجت خداوند برتر قرار گيردو سخن ستمكاران پست تر ، پس او همان است كه راه هدايت رسيده و بر راه درست ايستاده است ويقين در دل او روشن شده است. (559/2)



قال امام علي (ع):

هرگاه يكي از شما منكري را ببيند و قادر نباشد آن را با دست و زبان خود انكار كند ولي آن را با قلب خويش بد بداند و خداوند راستي آن را بداند ، هر آينه به وظيفه خود عمل كرده است. (183/3)



قال امام علي (ع):

اگر از مسابقه دادن با يكديگر ناگزيريد ، پس در اجراي حدود خدا وامر به معروف با يكديگر مسابقه دهيد . ( 20/3)



قال امام علي (ع):

برخي از شما با دست و زبان و قلب خود نهي از منكر مي كند پس او تمام خصلتهاي خوب را كامل كرده است . و برخي با زبان وقلب به انكار منكر مي پردازد ، او دو خصلت از خوبيها را دريافته ويكي را تباه ساخته است. و برخي از شما فقط با قلب منكر بد يهاست واز دست وزبان خود در اين راه بهره نمي برد ، پس او دو خصلت از برترين خصلتهاي سه گانه را تباه ساخته و يكي ازآن برگرفته است. و برخي از شما براي جلوگيري از بديها نه از دست ونه زبان و نه قلب خود استفاده مي كند ، كه او مرده اي درميان زندگان است. (444/4)



قال امام علي (ع):

بسا بازدارنده اي كه خود باز نايستاده است. ( 78/ 4)



قال امام علي (ع):

بسا فرمان دهنده اي كه خود فرمان نمي پذيرد. ( 78/ 4)



قال امام علي (ع):

براي ناداني آدمي كفايت كند اين كه مردم را از چيزي بازدارد كه خود آن را انجام مي دهد .( 584/4)



قال امام علي (ع):

براي گمراهي آدمي بس است اين كه مردم را به چيزي فرمان دهد كه خود آن را انجام ندهد واز چيزي بازدارد كه خود از آن بازنايستاده است. ( 584/4)



قال امام علي (ع):

امر كننده به خوبيها و عمل كننده به آن باش ؛ ومباش از آنان كه ديگران را به چيز امر مي كنند ولي خود نافرماني مي كنند و خشم پروردگار را به خود بر مي انگيزند. ( 616/4)



قال امام علي (ع):

چه زشت است براي مردم اين كه مردم را از بديها برحذر دارد و آنها را از پستيها و گناهان بازدارد ، ولي چون تنها شود خود مرتكب آنها شود و از عمل به آن روي برنتابد. ( 480/6)

 


نويسنده nastaranesorkh

 


بهتر از آن نعمتی آفریده نشده است
ارسال شده در جمعه 17 شهريور 1391برچسب:, - 11:14

پيامبر گرامي اسلام(ص) فرمودند: خداوند نعمتي بهتر از عقل به بندگان خود عطا نفرموده است و هيچ پيغمبري را مبعوث نکرد مگر اين که عقلش از مجموع عقول مردمش بيشتر بود. (کافي، ج۱، ص۱۲)

 

همچنين رسول گرامي اسلام(ص) مي فرمايند: خداوند متعال عقل را از نوري که در گنجينه خود داشت و هيچ پيغمبر مرسل و فرشته مقربي به آن دسترسي نداشت، آفريد. سپس دانش را جان آن و فهم را روان آن و پارسايي را سرش و شرم را دو چشمش و حکمت را زبانش و مهرباني را همتش و دلسوزي را قلب آن قرار داد. سپس به وسيله چند چيز که يقين، ايمان، راستي، متانت، اخلاص، مدارا، بخشش، قناعت و فرمانبرداري که به منزله امعاء و احشاء آن هستند، تقويت کرد. سپس به او فرمود: عقب برو! عقب رفت بعد فرمود: جلو بيا! جلو آمد. بعد فرمود سخن بگو، گفت: ستايش مخصوص پروردگاري است که نه ضدي دارد و نه همتايي، نه شبيهي و نه همسري و نه هم شاني و نه نظيري. آن که همه چيز در برابر بزرگي اش سر تعظيم فرود آورده است. سپس خداي متعال فرمود: به عزت و جلالم سوگند، آفريده اي را بهتر و فرمانبردارتر و والاتر و شريف تر و گرامي تر از تو نيافريدم، به وسيله تو به يگانگي شناخته و پرستيده شدم و به وسيله تو خوانده شدم و به وسيله تو محل اميد (مردم ) باشم و به واسطه تو از من بترسند و بر حذر باشند و پاداش و کيفر نيز به دليل وجود تو مي باشد. عقل از اين سخنان کرنش کرد و به سجده افتاد و سجده اش هزار سال طول کشيد آن گاه خداي تبارک و تعالي فرمود: سرت را بلند کن و از من بخواه تا به تو بدهم. شفاعت کن تا پذيرفته شود. عقل سر برداشت و گفت: از تو مي خواهم که شفاعت مرا درباره هر عاقلي بپذيري. خداوند به فرشتگان فرمود: شاهد باشيد من شفاعت او را درباره هر کس که خرد را به او داده ام، خواهم پذيرفت. (مشکات الانوار في غرر الاخبار)


نويسنده nastaranesorkh

 


پیامک های دوستانه
ارسال شده در پنج شنبه 16 شهريور 1391برچسب:, - 19:17


از شمع یک چیز آموختم:ایستاده بمیرم بی صدا بمیرم به پای دوست بمیرم

--------------------------------------

سرخوش آن لحظه که از دوست سلامی برسد ... بی خبر باشی و از دوست پیامی برسد

--------------------------------------

پیامت زیبا ، مرامت بی همتا ، دوستیمون پا برجا ، به یادتم همه جا..!

--------------------------------------

چه کنم ای دوست که تو سلطان جهانی و من درویش خرابات تو ارباب وفایی و من نوکر ارباب

--------------------------------------

یه عاشق میگه اگه برات اتفاقی بیفته من میمیرم ، ولی یه دوست میگه اگه بمیرم نمیذارم برات اتفاقی بیفته ، پس من دوست تو هستم تا ابد ...

 

--------------------------------------

 

ای کاش قانون تمام دوستی ها این بود، یا رفاقت تعطیل ، یا جدایی هرگز...

 

--------------------------------------

 

هزارتا رگ دارم و هزارتا رفیق ، اما تو شاهرگی و تک رفیق .

 

--------------------------------------

 

ای دوست همه چیز را فروختم جزآن صندلی که جای تو بود ! شاید آن روز که برمی گردی خسته باشی ....

 

--------------------------------------

 

به دشمنانت هزار فرصت بده که دوست تو باشند ولی به دوستانت حتی یک بهانه نده که دشمن تو شوند . . .

 

-------------------------------------

 

باوفا! مهر تو اندر جان ماست / زندگی بی دوستی زندان ماست

کم بزن آتش دل بی تاب را / یاد خوبت روز و شب مهمان ماست

-------------------------------------

هرقدر رفاقت بکنم می ارزی / اظهار صداقت بکنم می ارزی

آنقدر عزیزی تو برایم ای دوست / صدبار که یادت بکنم می ارزی

 

-------------------------------------

 

یه تکیه گاهی واسه این دل من / یه وقت نری جدا نشی تو از من

رفیق نیمه راه دل نباشی / چه سوتوکوره اگه تو نباشی

-------------------------------------

من یاد خوش دوست به دنیا ندهم / لبخند خوشش به حور رعنا ندهم


گر یاد کند مرا هر از گاهی چند / گرد رخ وی به چشم بینا ندهم

 

-------------------------------------

 

در حنجره‌ام شور صدا نیست رفیق / یک لحظه دلم ز غم جدا نیست رفیق


بگذار که قصه را به پایان ببرم / آخر غم من یکی دو تا نیست رفیق

-------------------------------------

دانی که چیست دولت دیدار یار دیدن ؟؟؟ / در کوی او گدایی بر خسروی گزیدن


از جان طمع بریدن آسان بود ولیکن / از دوستان جانی مشکل توان بریدن

449

 


نويسنده nastaranesorkh

 


شنیدنی ها خوب
ارسال شده در پنج شنبه 16 شهريور 1391برچسب:, - 19:13

زندگی همچون بادکنکی است در دستان کودکی
که همیشه ترس از ترکیدن آن لذت داشتنش را از بین میبرد

شاد بودن تنها انتقامی است که میتوان از دنیا گرفت
پس همیشه شاد باش

امروز را برای ابراز احساس به عزیزانت غنمینت بشمار
شاید فردا احساس باشد اما عزیزی نباشد

کسی را که امیدوار است هیچگاه ناامید نکن
شاید امید تنها دارائی او باشد

اگر صخره و سنگ در مسیر رودخانه زندگی نباشد
صدای آب هرگز زیبا نخواهد شد

هیچ وقت به خدا نگو یه مشکل بزرگ دارم
به مشکل بگو من یه خدای بزرگ دارم

دوست داشتن بهترین شکل مالکیت
و مالکیت بدترین شکل دوست داشتن است

خوب گوش کردن را یاد بگیریم
گاه فرصتها بسیار آهسته در میزنند

وقتی از شادی به هوا میپری
مواظب باش کسی زمین رو از زیر پاهات نکشه

مهم بودن خوبه
ولی خوب بودن خیلی مهم تره

فراموش نکن قطاری که ار ریل خارج شده، ممکن است آزاد باشد
ولی راه به جائی نخواهد برد

میتوانی بگوئی : صبح به خیر خدا جان
یا بگوئی : خدا به خیر کنه، باز صبح شده
انتخاب با توست

اگر در کاری موفق شوی
دوستان دروغین و دشمنان واقعی بدست خواهی آورد

زندگی کتابی است پر ماجرا
هیچگاه آن را به خاطر یک ورقش آنرا دور نینداز

مثل ساحل آرام باش
تا مثل دریا بی قرارت باشند

جائی در پشت ذهنت به خاطر بسپار
که اثر انگشت خداوند بر همه چیز هست

یک دوست وفادار تجسم حقیقی از جنس آسمانی هاست
که اگر پیدا کردی قدرش را بدان

فکر کردن به گذشته
مانند دویدن به دنبال باد است

باد همیشه می وزد
میتوانی در مقابلش هم دیوار بسازی، هم آسیاب بادی
تصمیم با توست

آدمی ساخته افکار خویش است
فردا همان خواهد شد که آنروز به آن می اندیشد

برای روزهای بارانی سایه بانی باید ساخت
برای روزهای پیری اندوخته ای باید داشت

برای آنان که مفهوم پرواز را نمیفهمند
هر چه بیشتر اوج بگیری کوچکتر میشوی

فرق است بین دوست داشتن و داشتن دوست
دوست داشتن امری لحظه ایست
ولی داشتن دوست استمرار لحظه های دوست داشتن است

اگر روزی عقل را بخرند و بفروشند
ما همه به خیال اینکه زیادی داریم فروشنده خواهیم بود

علف هرز چیه؟!
گیاهی که هنوز فوایدش کشف نشده
پس هرگز دنیا را بی ارزش حساب نکن

زنان هوشیارتر از آن هستند
که مردانگی خود را به همسران خود نشان بدهند
سعی کن اعتمادت از آنها سلب نشود

تاریک ترین ساعت شب درست ساعات قبل از طلوع خورشید است
پس همیشه امید به روشنایی داشته باش

چه خوب می شد اگر، اطلاعات را با عقل اشتباه نمی گرفتیم و عشق را با هوس
و حلال را با حرام و دنیا را با عقبی و رحمان را با شیطان


نويسنده nastaranesorkh

 


تبریک
ارسال شده در پنج شنبه 16 شهريور 1391برچسب:, - 19:3

تبریک به تو بهترین فرزند که در چنین روزی محفل ما را شادی مضاعف بخشیدی و سرخوشی را به خانه اوردی آخر با تولد هر فرزند کوچکی خانه ها روشنایی دوباره ای به دست می آورند .به تو می گویم جواد عزیزم . پروانه کوچک خانه من دوستت دارم و تمام اقاقی های دنیا را تقدیمت می کنم تا بدانی که گل زیبای خانه هستی تبریک تمام اعضای خانواده را پذیرا باش در آستانه ورود به 7 سالگی ات

 

 


نويسنده nastaranesorkh

 


زندگی
ارسال شده در چهار شنبه 15 شهريور 1391برچسب:, - 13:55

زندگی همچون بادکنکی است در دستان کودکی
که همیشه ترس از ترکیدن آن لذت داشتنش را از بین میبرد

شاد بودن تنها انتقامی است که میتوان از دنیا گرفت
پس همیشه شاد باش

امروز را برای ابراز احساس به عزیزانت غنمینت بشمار
شاید فردا احساس باشد اما عزیزی نباشد

کسی را که امیدوار است هیچگاه ناامید نکن
شاید امید تنها دارائی او باشد

اگر صخره و سنگ در مسیر رودخانه زندگی نباشد
صدای آب هرگز زیبا نخواهد شد

هیچ وقت به خدا نگو یه مشکل بزرگ دارم
به مشکل بگو من یه خدای بزرگ دارم

دوست داشتن بهترین شکل مالکیت
و مالکیت بدترین شکل دوست داشتن است

خوب گوش کردن را یاد بگیریم
گاه فرصتها بسیار آهسته در میزنند

وقتی از شادی به هوا میپری
مواظب باش کسی زمین رو از زیر پاهات نکشه

مهم بودن خوبه
ولی خوب بودن خیلی مهم تره

فراموش نکن قطاری که ار ریل خارج شده، ممکن است آزاد باشد
ولی راه به جائی نخواهد برد

میتوانی بگوئی : صبح به خیر خدا جان
یا بگوئی : خدا به خیر کنه، باز صبح شده
انتخاب با توست

اگر در کاری موفق شوی
دوستان دروغین و دشمنان واقعی بدست خواهی آورد

زندگی کتابی است پر ماجرا
هیچگاه آن را به خاطر یک ورقش آنرا دور نینداز

مثل ساحل آرام باش
تا مثل دریا بی قرارت باشند

جائی در پشت ذهنت به خاطر بسپار
که اثر انگشت خداوند بر همه چیز هست

یک دوست وفادار تجسم حقیقی از جنس آسمانی هاست
که اگر پیدا کردی قدرش را بدان

فکر کردن به گذشته
مانند دویدن به دنبال باد است

باد همیشه می وزد
میتوانی در مقابلش هم دیوار بسازی، هم آسیاب بادی
تصمیم با توست

آدمی ساخته افکار خویش است
فردا همان خواهد شد که آنروز به آن می اندیشد

برای روزهای بارانی سایه بانی باید ساخت
برای روزهای پیری اندوخته ای باید داشت

برای آنان که مفهوم پرواز را نمیفهمند
هر چه بیشتر اوج بگیری کوچکتر میشوی

فرق است بین دوست داشتن و داشتن دوست
دوست داشتن امری لحظه ایست
ولی داشتن دوست استمرار لحظه های دوست داشتن است

اگر روزی عقل را بخرند و بفروشند
ما همه به خیال اینکه زیادی داریم فروشنده خواهیم بود

علف هرز چیه؟!
گیاهی که هنوز فوایدش کشف نشده
پس هرگز دنیا را بی ارزش حساب نکن

زنان هوشیارتر از آن هستند
که مردانگی خود را به همسران خود نشان بدهند
سعی کن اعتمادت از آنها سلب نشود

تاریک ترین ساعت شب درست ساعات قبل از طلوع خورشید است
پس همیشه امید به روشنایی داشته باش

چه خوب می شد اگر، اطلاعات را با عقل اشتباه نمی گرفتیم و عشق را با هوس
و حلال را با حرام و دنیا را با عقبی و رحمان را با شیطان

بیا لبخند بزنیم بدون انتظار هیچ پاسخی از دنیا

 


نويسنده nastaranesorkh

 



صفحه قبل 1 ... 6 7 8 9 10 ... 15 صفحه بعد