علمی

علمی سرگرمی

 
 

شاخصه ضیافت الله
ارسال شده در سه شنبه 31 مرداد 1391برچسب:, - 8:52

شاخصه نزدیک شدن به ضیافت الله


این عنایت و لطف خدا به انسان‌هاست که موجب رشد آن‌ها می‌شود. اصلاً این دعا جدّاً به انسان رشد و معرفت می‌دهد، نگاهش را عوض می‌کند، دیگر طلبکارانه نسبت به دعا برخورد نمی‌کند؛ چون می‌داند اگر توفیق دعا خواندن پیدا کرد، این مِن ناحیه الله است و اذنش را خدا داده. همان‌طور که در دعای افتتاح می‌خوانیم: «اللَّهُمَّ أَذِنْتَ لِی فِی دُعَائِکَ وَ مَسْأَلَتِکَ» تو اجازه دادی. پس طلبکار نمی‌شود، می‌فهمد خدا به تعبیری یک گوشه چشمی به او نشان داده، یک نگاهی به او کرده و اجازه داده است. این را دقّت کنید.


نکته زیبا و عالی که مردان الهی و بزرگی مثل آیت‌الله العظمی بهجت(اعلی اللّه مقامه الشّریف)، آن بهجت القلوب تبیین فرمودند، این است که هر چقدر بیشتر توفیق داشتیم در ماه مبارک رمضان شب‌خیزی داشته باشیم، اهل عبادت باشیم و دعاهای وارده‌ایی که حدّاقل در همین مفاتیح هست، بخوانیم - حالا بحث عملش جداست، فقط همین که توفیق خواندنش را داشته باشیم - و یک حال خوشی داشته باشیم، معلوم است به ضیافت حقیقی نزدیک‌تریم «دُعِیتُمْ فِیهِ إِلَى ضِیَافَةِ اللَّهِ».


امّا اگر حال نداریم و بناست خواب غلبه کند، معلوم است که به ضیافت نزدیک نشدیم. درست است که فرمودند: «نَوْمُکُمْ فِیهِ عِبَادَةٌ» امّا این هم حدّی دارد. اصلاً گویی که ماه مبارک رمضان نیامده، اصلاً یادمان رفته که این ماه، ماه برکت است، ماه رحمت است، ماه مغفرت است. فراموش کردیم که این ماه استثنائی است و شهر الله است.


عرض کردیم اولیاء خدا وقتی که دیگر رجب المرجّب می‌شد خاضعانه، خاشعانه و با التماس از ذوالجلال و الاکرام می‌خواستند که خدا! حالا که لطف کردی ما را تا رجب المرجّب زنده نگاه داشتی، یک لطفی کن توفیق درک ماه مبارک رمضان هم پیدا کنیم. آن‌ها این‌طور دعا می‌کردند و عجز و ناله و فغان سر می‌دادند. آن‌وقت ما یادمان می‌رود که در ماه مبارک رمضان وارد شدیم.


الحمدلله که جانمان را پروردگار عالم نگرفت و به ماه مبارک رمضان وارد شدیم که جا دارد نماز شکر بخوانیم. این نمازهایی که در هر شب وارد شده، به نظر می‌رسد همان نمازهای شکر این نعمت است. خدایا! ممنونم به من طول عمر دادی که به این ماه مبارک وارد شوم، این ماهی که هر لحظه‌اش اجابت دعاست. این ماهی که نبیّ مکرّم فرمودند: از شب اوّل ماه مبارک تمام ابواب آسمان باز می‌شود - که آن توضیحاتی که دادیم و گفتیم: اولیای الهی فرمودند: هر بابش هزار باب دارد و ... - و تا شب آخر بسته نمی‌شوند.


این‌ها دلیل بر این است که انسان غافل نباشد، نه این‌که بسنده کند به آن چیزهای کم که تبیین شده و یادش برود در چه ماه پربرکتی قرار گرفته است و تنها به این قلیل‌ها بسنده کند. یادش برود که مؤمن باید زیرک باشد «المؤمن کیّس» و هر چه می‌تواند در این ماهی که دارند همین‌طور می‌ریزند و نزول رحمت فراوان است، جمع‌آوری کند.


عرض کردیم یک ضیافت، عام است و یکی خاص است و یکی خاصّ الخاص است و یکی هم اخّص الخاص است. حالا ما در کدام مهمانی هستیم؟ مهمانی عامیم؟ مهمانی خاصّیم؟ مهمانی خاصّ الخاصّیم؟ شاخصه‌اش چیست؟


یکی از شاخصه‌هایش این است: هر چقدر دعا و قرآن می‌خوانید و توفیق عبادات دارید، همان‌قدر به ضیافت نزدیکید.


ما به میزان علاقه و اشتیاقمان به دعا و قرآن و اعمال خیر نزدیک به آن ضیافت هستیم. وای بر آن کسی که پروردگار عالم لطف و محبّت کرده، بزرگواری کرده، زنده نگاهش داشته و به ماه مبارک رمضان آمده امّا ماه مبارک رمضانش مانند ماه‌های قبل باشد، فقط یک فرق داشته باشد و آن این که این وعده‌های غذایی صبحانه و ناهار و شام او به دو وعده (سحری و افطاری) تبدیل شد، همین، دیگر مابقی‌اش چه شد؟! شب‌خیزی کجاست؟! نیست.


به زحمت انداختن بدن


این حالی که شما دارید و هر شب دارید به مجلس مناجات با خدا می‌آیید، لطف خدا به شماست که باید دو رکعت نماز شکر بخوانید و نباید انسان به خودش غره برود امّا اقلش این است که باید نماز شکر بخواند که پروردگار عالم این توفیق را داده و این محبت را کرده که من را بیدار نگاه داشته و هر شب در مجلس دعا آورده است. همه کس این توفیق را ندارند ولو به دلایلی که یکی می‌گوید: شغل من چنین است و چنان است. امّا خیلی از شما هم کار دارید امّا تنظیم کردید که یک ماه این شب خیزی را داشته باشید. آن شب خیزی که اولیاء همیشه دارند، حداقل ما هم در این ماه داشته باشیم.


اولیاء خدا یک ساعت می‌خوابیدند، بعد از یک ساعت برای نماز شب بلند می‌شدند - البته این مال یک عدّه خاص است و امثال بنده نمی‌توانند، شاید شما توفیقش را پیدا کنید – مجدّد می‌خوابیدند، هنوز این بدن تازه دارد استراحت می‌کند، بلند می‌شدند، وضو می‌گرفتند و نماز می‌خواندند و عبادت می‌کردند. مجدّداً می‌خوابیدند، هنوز خواب بر آن‌ها فائق نیامده، بلند می‌شدند. یعنی به خواب اجازه نمی‌دادند بر آن‌ها غلبه کند.


مثل آن چیزی که شهید عظیم‌الشّأن و بزرگوار، شهید چمران(اعلی اللّه مقامه الشّریف) در همان روز آخر، خودش به بدنش می‌گوید: می‌دانم عمری است تو را به زحمت انداختم، عمری است تو را همه جا کشاندم امّا به گناه نکشاندم می‌دانم خسته‌ای، شب‌ها بیداری کشیدی و روزها از تو کار کشیدم امّا این ساعات آخر را هم تحمّلم کن - وقتی انسان ولیّ خدا بشود، می‌داند ساعات دیگری در این دنیا بیش نیست - تا ساعات دیگر می‌توانی بخوابی و استراحت کنی. اولیاء خدا، خصّیصین و بندگان خدا این هستند، می‌فهمند.


ولایت پذیری، شاخصه توفیق یافتگان به دعا


این‌ها لطف خداست، او مرحمت می‌کند «وَ بِدُعَائِکَ تَوَسُّلِی مِنْ غَیْرِ اسْتِحْقَاقٍ لِاسْتِمَاعِکَ مِنِّی» بله من مستحق این نیستم که تو سخن من را بشنوی ولی می‌دانید چرا سخن من را می‌شنوی؟ برای این که خودت هم اجازه دادی و اذن دادی؛ چون «وَ بِدُعَائِکَ» است، همان که بیان فرمود «أَذِنْتَ لِی فِی دُعَائِکَ» تو اجازه دادی پس برای همین تو شنونده خوبی هم هستی. پس چطور بعضی‌ها نمی‌توانند؟ معلوم می‌شود که نفهمیدند دعا لطف و کرم خداست. اصلاً همین خواندن دعا، خودش اجابت است که عرض کردیم این لطف خداست و به هر کسی نمی‌دهد.


همان‌طور که عرض کردیم دعای کمیل، دعا حضرت خضر نبی(علی نبیّنا و آله و علیه الصّلوة و السّلام) است. او هم معلم الانبیاء است و برای ما مسجّل شده که این دعا را انبیاء عظام و انبیاء دیگر به مناسبت درجاتشان می‌خواندند. پس این دعا را پیامبر(صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) ما هم می‌خواندند ولی به امّت نگفتند امّا مولی‌الموالی(علیه الصّلوة و السّلام) به کمیل‌بن‌زیاد نخعی(اعلی اللّه مقامه الشّریف) گفت. پس معلوم می‌شود دعا یک نکته بسیار مهمّی است و همه توفیقش را ندارند، باید ولایت حضرات معصومین(علیهم صلوات المصلّین) را داشته باشی.


یک شاخصه دیگر هم به شما عرض کنم که این را هم اولیاء خدا بیان فرمودند. کنز خفیّ الهی، آیت‌الله مولوی قندهاری(اعلی اللّه مقامه الشّریف) وقتی آن زیارت‌نامه مخصوص «ائمّه سرّ من رأی» و دعای امام زمان(روحی له الفداء) و حضرت نرجس خاتون(علیها الصّلوة و السّلام) را می‌خواندند، مطالبی را تبیین می‌فرمودند. ایشان می‌فرمودند: این لطف خداست که وقتی انسان دعا می‌خواند، معلوم می‌شود پروردگار عالم او را انتخاب کرده و إلّا همه توفیق خواندن دعا را ندارند.


مشاهده نور ادعیّه


چه کسانی توفیق دارند دعای کمیل را هر شب جمعه بخوانند؟ این کرم خداست، اصلاً خود این دعا خواندن نشانه حبّ خدا به بنده است، چون اذن داده است. هر که بیشتر موفّق بود؛ یعنی عنایت پروردگار عالم و نگاه ذوالجلال و الاکرام به او بیشتر است، خدا او را می‌خواهد، می‌گوید: بنده من! بگو، بخوان، می‌خواهم صدایت را بشنوم. از بنده‌اش خوشش می‌آید و مدام او را به دعا مشغول می‌کند.


گرچه قرآن هم تلاوت باید کنیم امّا آن چیزی که حسب فرمایشات اولیاء و خصّیصین به نظر می‌رسد پروردگار عالم دوست دارد، دعای بنده است. ما استحقاق نداریم خدا بشنود امّا معلوم می‌شود خودش می‌خواهد می‌گوید: بگو، عیبی ندارد، من می‌شنوم. همه‌اش هم به واسطه این است که کریم است.


هرچقدر به دعا علاقه‌مند بودید، هر چقدر به شب‌خیزی علاقه‌مند بودید - که «عَسى‏ أَنْ یَبْعَثَکَ رَبُّکَ مَقاماً مَحْمُوداً» بارها گفتیم محمود یک بار است که آن هم در دل شب تبیین شده - هر چقدر ولایی بودید و ولایت حضرات معصومین(علیهم صلوات المصلّین) را پذیرفتید، اذن دعاهایی را به شما می‌دهند که مثل شریف دعای کمیل آن فرازهای عالی را دارد یا مثل این دعای ابوحمزه که دریای معارف است یا مثل زیارت جامعه کبیره که غوغاست و درر و گهری است که ما نمی‌فهمیم.


یک موقعی یکی از اولیاء خدا برای این که ما همیشه به خواندن زیارت جامعه ترغیب شویم، آخر عمر شریفشان فرمودند: حدود پنجاه سال داشتم که موقع جان کندن خودم را دیدم، جانم کنده شده و رفتم و پرواز کردم. دیدم آنچه که اطراف من دارد می آید، نورهایی است که آن نورها مثل قاصدک پرواز می‌کند و اطراف من می‌آید. بعد دیدم هر کدام از این‌ها، فرازهایی از این زیارت جامعه کبیره هست. بعد دیدم یک کسی کنار من هست و آن ابالعرفا آیت‌الله العظمی ادیب(اعلی اللّه مقامه الشّریف) است که فقط یک لحظه صورت نورانی ایشان را دیدم. آن نورها برای ایشان بیشتر بود، اصلاً ایشان را احاطه کرده بود. بعد در همان جا تعجّب بکردم که چرا برای من کم است و برای ایشان این‌قدر زیاد است. خود آقا در همان حال خندیدند و به من فرمودند: بیشتر بخوان، بیشتر بخوان. از خواب بیدار شدم، فهمیدم این‌ها لطف و عنایت خداست، این‌ها نور است و ما به این نورها نیاز داریم.


هر چقدر مشغول به دعا، نماز شب، عبادت، بندگی پروردگار عالم باشیم، معلوم می‌شود در نور هستیم، امّا ما این‌ها را نمی‌فهمیم. اگر ما آن طرف رفتیم، آن‌وقت است که تازه می‌فهمیم چه چیزهایی را مفت از دست دادیم!


آیت‌الله شیخ عبّاس قمی(اعلی اللّه مقامه الشّریف) موقعی مفاتیح را برای چاپ دادند که بیان کردند یک مرتبه تمام این‌ها را کامل انجام داده‌اند و خوانده‌اند، این نکته مهمی است. یعنی ننوشته‌ام که فقط نوشته باشم، بلکه انجام دادم. برای همین است که اثرگذار است. برای همین است که این همه کتب ادعیّه بود امّا کتاب دعای ایشان در هر خانه شیعه‌ای در کنار قرآن وجود دارد. این لطف خدا به ایشان است؛ چون اهل عمل بودند. ضمن اخلاص فراوانی که داشت امّا گفت: اگر عمل نکنم به چه درد می‌خورد، باید عمل کنم.


فریاد انسان برای از دست دادن لحظات نورانی ماه مبارک در یوم الحسره


عزیزان! این نماز شب، این دعا، این ماه مبارک رمضان را مفت از دست ندهیم، فردا نهم است. فرداشب اگر حیاتی باشد و پروردگار عالم عنایتی به ما کند و به مجلس بیاییم، شب دهم است؛ یعنی درست یک سوم گذشت. تازه به صورت ظاهر روزها به این بلندی است امّا روزهای بلند چه شد؟! یک لحظه چشم باز می‌کنیم که تمام شده است! نمی‌دانیم چه خبر است. آن طرف که می‌رویم آن‌قدر افسوس می‌خوریم که همان‌طور که بیان شده یوم الحسره هست.


آیت‌الله العظمی بهاء الدینی(اعلی اللّه مقامه الشّریف) می فرمودند: حسرت این نیست که انسان پشیمان شود -این را بنده خودم از دو لب مبارک ایشان شنیدم و نقل قول از زبان دیگران نمی‌کنم - یوم الحسره این است که انسان فردا فریاد می‌زند، جیغ می‌زند، چرا؟! چرا؟! چرا از دست دادم؟! چرا؟! چون تازه می‌فهمد چه خبر بوده، مدام داد می‌زند و فریاد می‌زند. تازه می‌فهمد که ای داد بیداد! چه لحظات نورانی را مفت از دست دادم، عجبا! اسفا! داد می‌زند که چرا این لحظات را از دست دادم. نه این که فقط یک حسرتی بخورد که حالا که گذشت، إن‌شاءالله بعد جبران می‌کنیم. دیگر می‌داند جبرانی نیست. مگر فردای قیامت جبرانی هست؟! چیزهایی دادند که تمام شد. فردای قیامت می‌فهمیم ما هشتمین روز ماه مبارک سال 1433 قمری را از دست دادیم! تازه آن روز می‌فهمیم و داد می‌زنیم.


تازه چه کسانی داد می‌زنند؟ آن‌هایی که خیلی چیزها را انجام دادند. گمان کنم امثال من که همان آن‌جا هم یک نوع مرگ دارند. همان‌طور که می‌گویند در جهنّم انسان سوخته می‌شود و مجدّد زنده می‌شود. یعنی اصلاً دیگر انسان نای فریاد زدن را ندارد. آن‌ها فریاد می‌زنند که چرا کم کار کرده‌اند، امّا امثال بنده که کاری نکردم، بعید است که فریاد هم بزنم. چه فریادی بزنم؟! چه بگویم؟! همه‌اش را باخته‌ام.


در این تأمّل کنیم، یک مقدار همّت می‌خواهد. یک مقدار به این بدن سختی بدهیم. یک مقدار به شب خیزی عادت کنیم. یک مقدار این اعضاء و جوارح را کنترل کنیم تا به ما برای شب خیزی و عبادت خالصانه توفیق بدهند. یک مقدار جدّی جدّی امام زمانی بشویم. آنچه که حضرت می‌گوید انجام بدهیم. ببینیم چه می‌شود. یک مقدار ما به این سمت برویم، تمام است. غافل نشویم.


عرض کردم بیهوده نیست که می‌گوییم انسان این دعای روز اوّل ماه مبارک رمضان را هر روز بخواند، «اللّهُمَّ اجعَل صِیامی فیهِ صِیامَ الصّائِمین». عرض کردم که فرمودند: هر چقدر شما به این دعاها نزدیک هستید، معلوم می‌شود که به آن صیام و ضیافت‌الله نزدیکید. «و قِیامی فیهِ قِیامَ القائِمین» چه شد؟! همه‌اش را خوابیدیم! ساعت ده و یازده شد، رفتیم خوابیدیم! امّا اولیاء خدا بیدارند. البته یک عّده هم تازه بیدارند امّا درد است، مع‌الأسف آن‌ها را مشغول به بازی می‌کنند. نمی دانم گل کوچک و گل بزرگ و گل وسط و ...! چه گلی به سر خودمان زدیم، نمی‌دانم. هیچ گلی هم نزدیم امّا اسمش را گل گذاشته‌اند. گرفتار شدیم! خودمان را بیچاره کردیم! یک عدّه را مشغول به آن می‌کنند و یک عدّه هم فقط می‌خوابند.


«وَ نَبِّهنی فیهِ عَن نَومةِ الغافِلین» ما در خواب غفلتیم. نمی دانیم ماه مبارک دارد می‌گذرد. یک هفته که رفت، فردا شب هم شب دهم است. هیچ، خداحافظ، یک سوم ماه رفت. بیست و نه روز باشد که یک روز هم آن‌طور از دست دادیم. جالب این است آیت‌الله دزفولی(اعلی اللّه مقامه الشّریف) تعبیر قشنگی داشتند. وقتی این ایّام ماه مبارک رمضان بیست و نه روز می‌شد، ایشان در بالا منبر چندین مرتبه می‌گفتند: امسال که ما خاک بر سریم، یک روز هم کم داریم. حالا تعجّب بود که چطور می‌دانستند که بیست و نه روز می‌شود. چون همان هم می‌شد در حالی که باید هلال ماه شوال دیده شود تا معلوم شود امّا می‌فهمید و زودتر هشدار می‌داد که امسال ما خاک برسریم و یک روز هم کم داریم. این‌ها خوشحال می‌شوند که سی روز شود. ولی یک موقع بعضی از ما خوشحالند که زود تمام شود. آنها طور دیگرند و ما طور دیگر.


خلاصه انسان باید هشیار باشد، بیدار باشد و بداند همه از کرم خداست «بَل لِثِقَتی بِکَرَمِک». بنده تو می‌داند که این کرم توست که او را به این حال توفیق داده و ورود به این ماه پیدا کرده و به دعا خواندن توفیق پیدا کرده و دیگر این که تو صدای او را می‌شنوی و عفو و بخششت شامل حال او می‌شود. می‌داند همه این‌ها از باب لطف و کرم توست و حضرت حقّ کریم است.
 
 
 

 
 ) نظرات شما:
 
 نام
 email
 سايت
 
 نام و آدرس پستي شما محفوظ است.
 
 


نويسنده nastaranesorkh

 



ارسال شده در سه شنبه 31 مرداد 1391برچسب:, - 8:45
نويسنده nastaranesorkh

 



ارسال شده در دو شنبه 23 مرداد 1391برچسب:, - 13:2



نامه ای به خدا
 
خدایا!از پشت تیرگی درون، ناپاکی ضمیر، سیاهی چهره و از ورای تمام نداشته
 هایم تو را می خوانم. تو را که همه چیزی برای من دور مانده از هرچیز.

خداوندا! دیریست صفای باطنی و زلالی درونی که تو ارزانی ام داشتی را در
جوی های ناپاکی دنیا گم کرده ام.
نمی دانم چرا و چگونه؟ نمی دانم کی و چطور؟ اما آنچنان در ظلمت و تباهی
فرو رفته ام که امیدی به نجات و رهایی از هلاکتم نیست مگر این که لطف تو ره
بنماید.
پروردگارا! آن قدر بلندی های دنیا را بیهوده پیموده ام و پستی های آن را
ناشیانه پشت سر نهاده ام که نه معنای پستی می شناسم و نه ترجمان
بلندی می دانم.
بار خدایا! کودک معصوم درون را با طناب شهوت و دنیا طلبی به دار آویختن و
صفای باطن را مصلوب جیفه ی ناچیز دنیا کردن تا کی؟
الهی! از بس دشمن را دوست انگاشتم و ناسره را سره پنداشتم از خویش
بیزارم.
بارالها! دست گداییم به سوی تو دراز است، به لطفت از آن دستگیری می
کنی؟

خدای من! جانم بستان و صفای ضمیرم را به من بازگردان. صفای ضمیری که
روزی همچون کودکی سر به هوا در کوچه پس کوچه های این دنیای پر از
نامردمی گم شد و مرا عمری آواره ی خود ساخت.

خدای من...


آیا می شود دوباره متولد شد؟؟؟؟؟؟؟
 
 
 


نويسنده nastaranesorkh

 



ارسال شده در دو شنبه 19 تير 1391برچسب:, - 6:50

مادر:
     کاشکی می شد بهت بگم
     چقدر صدات و دوست دارم
     لالایی هات و دوست دارم
     بغض صدات و دوست دارم

    
شد جهان پرشور و غوغا
     صفحه ی گیتی مصفا
     بیت احمد طور سینا
     پا نهد زهـــرا به دنیا

مادر،
    ای لطیف ترین گل بوستان هستی،
     ای باغبان هستی من،
     گاهِ روییدنم باران مهربانی بودی که به آرامی سیرابم کند.
      گاهِ پروریدنم آغوشی گرم که بالنده ام سازد
   


     تو ای مادر که یک عمره دلت با غصه دم سازه

     صبوری های تو مادر منو به گریه میندازه

     مثل یک طفل خواب آلوده من محتاج آغوشم

     از اون لالاییات مادر بخون بازم توی گوشم

     برای سرنوشت من تو دلواپس ترین بودی

     برای اشکهای من همیشه آستین بودی

      تو ای همیشه غم خوارم

      تو ای مطرح ترین یارم

       به نام نامی مادر

     همیشه دوستت دارم.

     ای دوست به حنجر شهیدان صلوات

     بر قامت بی سر شهیدان صلوات
     از دامن زن مرد به معراج می رود

     بر دامن مادر شهیدان صلوات

     همسرم، معنای عشق و دوستی را در تمنای وجود تو یافتم.

     مادرم، با تو زیستن، بهشتِ زندگی من است . . .

 


نويسنده nastaranesorkh

 


علی (ع) با چه می گوید؟
ارسال شده در دو شنبه 19 تير 1391برچسب:, - 6:47

حضرت علی ع در نهج البلاغه خطبه ۱۹۹ به یاران خود درباره نماز چنین وصیت می کند:

 

کار گذاران نماز را بر عهده بگیرید و نگه داشتن آن را بپذیرید، و آن را بسیار به جای آرید و با نماز خود را به خدا نزدیک نمایید که نماز نوشته شد بر مومنان و باید گزارده شود به وقت آن.

 

آیا گوش فرا نمی دهید به پاسخ دوزخیان که چون از آنها پرسیدند: چه چیز شما را در آتش سوزان درآورد؟
گفتند: ما از نمازگزاران نبودیم.

 

و نماز گناهان را می زداید چنانکه برگ را از درخت بزداید و گناهان را از گناهکار باز می کند چنانکه بند را از کسی باز نمایند.

و رسول خدا ص نماز را به چشمه آب گرم که بر در خانه مردی باشد توصیف می فرمایند که او روز و شب ۵ بار خودش را با آن آب می شوید و دیگر چرکی در بدنش باقی نخواهد ماند.

 


نويسنده nastaranesorkh

 


سخنان نغز بزرگان
ارسال شده در دو شنبه 19 تير 1391برچسب:, - 6:37

کتاب  جویباری دائمی و در جریان است که مرتب تازه ها را در اختیار انسان می گذارد


مدرسه گلستان است گلها را با آب معرفت آفتاب محبت و هوای ناب صداقت پر طراوت و شاداب نگه داریم .

 

 زندگی، همچون رودی بزرگ، جاودانه روان است. زندگی همچون رودی بزرگ که به دریا می رود، دامان خدا را می جوید .

 خداوندا، نمى توانیم از تو چیزى بخواهیم که تو نیازهاى ما را مى دانى، پیش از اینکه در ما پدیدار شود (جبران)

 خدا را شکر کنید که نعمات و موهبت هایش به علت بینش محدود ما متوقف نمی شود . کاترین پندر

 کسی که خدا را می شناسد ، توصیف نمیکند . کسی که خدا را توصیف می کند ، او را نمی شناسد(پائولوکوئلیو)

 هشدار! هشدار! به خدا سوگند ، خداوند چنان پرده پوشی کرده که می پنداری تورا بخشیده است!(امام علی)

 آنکه به خداوند پاک و مهربان بیش از دگران امید و بیم بسته است ، بیش از همه در خور ستایش است ) بزرگمهر بختگان(

 تولد هر کودک، نشان آن است که :خدا هنوز از انسان ناامید نشده است) رابنیندرانات تاگور(

 

 

 


نويسنده nastaranesorkh

 



ارسال شده در دو شنبه 19 تير 1391برچسب:, - 6:21

انسان موفق کسی است که از آجرهایی که به سویش پرتاب می شود خانه ای محکم بسازد.

در بیکران زندگی دو چیز افسونم می کند :

آبی آسمانی که می بینم و می دانم که نیست و خدایی که نمی بینم و می دانم که هست(دکتر شریعتی)

 

 درموقع آسایش خدارابشناس تادرموقع سختی تورابشناسد(رسول اکرم ص)

 ترجیح میدم روی موتورسیکلتم باشم و به خدا فکر کنم، تا اینکه تو کلیسا باشم و به موتورسیکلتم فکر کنم: مارلون براندو

 هر اتفاقی، بزرگ یا کوچک، وسیله ایست که از طریق آن خداوند با ما سخن می گوید و هنر زندگی دریافتن این پیام هاست(Malcolm Muggeridge)

 بخشی از بزرگترین نعمت های خدا برای انسان، بی جواب گذاشتن برخی دعاهای اوست (Garth Brooks)

 خداوند اغلب اوقات به دیدن ما می آید ولی اکثر مواقع ما خانه نیستیم   Joseph Roux

 خداوند هرکدام از ما را آنچنان دوست دارد که انگار فقط یکی از ما وجود دارد ( St.Augustine)

 ترجیح میدهم که با خدا در تاریکی قدم بزنم تا اینکه تنها در روشنایی راه بروم( Mary Gardiner Brainard)

 پروردگارا من پناه می برم به تو از اینکه چیزی را که نمی دانم از تو تقاضا کنم (هود 41)

 اگر خدائی نباشد باید او را اختراع کرد ،  اما تمامی طبیعت فریاد بر می آورد که خدا هست(ولتر)

 زندگی هدیه  خداوند به شماست و شیوه زندگی شما هدیه شما به خداوند (لئو بوسکالیا)

 من تنها قلمی هستم در دست پروردگار مهربان که نامه محبت آمیزی به جهانیان می نویسد (مادر تریزا)

 هنگامی که خدا انسان را اندازه می گیرد متر را دور قلبش می گذارد نه دور سرش (نورمن وینسنت پیل)

 توکل تو همین بس که یاوری از برای خویش جز خدا نبینی (بایزید بسطامی)

 تنها موسیقی مرا به شناسائی خداوند راهنمائی کرد) دوموسویه(

 قدرت شکست ناپذیر خدا، هر مانعی را از سر راه برمی دارد (اسکاول شین)

 خداوند بین انسان و قلبش حایل است (انفال24)

 خدا را نشناختند آنچنان که شایسته شناخت اوست(زمر 67)

 انسانها در هیچ یک از ویژگی هایشان به اندازه نیکی کردن به همنوعان خود خدای گونه نیستند( سیسرو)

 

 


نويسنده nastaranesorkh

 



ارسال شده در یک شنبه 18 تير 1391برچسب:, - 13:31

در خلوت با خدا


وجودم در نفس سرد باغ خشکیده است

و بغض گلویم ، زخم می زند آخرین نفس هایم را

به فریادم برس ، خدای مهربان

که شب مه گرفته

و حرف هایی تلخ

که از اعماق تنهایی ام بیرون می آید

دستم را بگیر

من به بودن تو نیاز دارم


نويسنده nastaranesorkh

 


lمرا بخوان
ارسال شده در یک شنبه 18 تير 1391برچسب:, - 12:43

دلم بی قرار توست . خانه ی دلم خالی .کلبه ی فرسوده یروحم اسیر بی کسی است .بی کسی شکسته است پنجره  های اشتیاق مرا .بی کسی موجی از طوفان های سرد به پا کرده است .در وجودم سیلاب های درد . قیامتی در دلم بر پاست . قیامتی هول انگیز و بی دریغ .من مانده ام تنها و غریب .شده ام یک واژه ؛ یک واژه ی ناتمام ،مانده بر گوشه ی لبی خاموش.شده ام انتظار ای کاش .کاش می شد تو را مثل شمعدانی کاشت .کاش می شد تو را کنار پنجره ای گذاشت .کاش می شد تو را مثل شاخه ای نور برداشت.کاش می شد تو را میان اشتیاق دستانم نگاه داشت .کاش می شد تو را میان نگاهم کاشت.

صبح به صبح مشتی از تو را به چهره می زنم ،التهاب چشمانم را آرام می کنم. می خوانمت به زمانه های کودکی . با تو گفتگو می کنم .می خوانمت به زبانی ساده ، به زبان دروغ های کودکانه ام و تو چشمهایت را می بندی و عشق را باور می کنی .پا های زخم خورده ام را مرهم می گذاری و چشم هایت را بر هم می نهی . می خوانمت به خواهش های ساده ام .

به باور خانه ای خاکی . به باور یک پنجره ی ساده که رو به آفتاب ایستاده است . به باور یک شب ساده که تمنای مهتاب دارد . به باور یک چشم خسته که آغوشی باز دارد .خانه ای که تو در آن لانه کرده ای .

ای مهربان ،هنوز تو تنها ترین کس منی ،در زمانه یبی کسی ام . بی کس تر از همیشه ام .دستان مهربانت بر شانه هایم همیشگی است .ای نسیم ،ای غریب،ای آشنا ،هر چه بیشتر می شناسمت بیش تر غریبه می شوی .هر چه دور می شوم آشناتری .ای بهانه ام ، ای بهار ،ای دلهره های بی امان من ، ای هجوم برگریزان لحظه های خسته ام ،ای نشاط من ،ای بئی سیب ،ای سپیدی برف ،ای سکوت بی حرف،ای ریشه های استوار درخت ، ای همیشه سبز ،ای همیشه آفتاب ،ای نگاه مهربان مهتاب ،ای جویبار ،ای بی قراری کویر ،ای نفس صبحگاه من ،ای ندای بلند ،ای نغمه ی همیشگی ،مرا بخوان !

مرا به خویشتن خویش بخوان تا به خود آیم و خود را پیدا کنم و مرا به خود بخوان تا یقینم کامل تر گردد که در خدایی تو همه چیز یافت می شود و برای همیشه زندگی ام ،بلکه مرده گی ام نیز همه کسم  می شوی ای کریم لا یزال


نويسنده nastaranesorkh

 


lمرا بخوان
ارسال شده در یک شنبه 18 تير 1391برچسب:, - 12:40



نويسنده nastaranesorkh

 



صفحه قبل 1 ... 9 10 11 12 13 ... 15 صفحه بعد